منم بلدم بنویسم! - وقایع عجیب جهان

عجیب ترین های دنیا، به روایت عکس...

منم بلدم بنویسم! - وقایع عجیب جهان

عجیب ترین های دنیا، به روایت عکس...

مارکو پولو


مارکو پولو، تاجر و ماجراجو ایتالیایی...
در این نوشتار، مارکو پولو را از ابتدا تا انتها برسی خواهیم کرد.

دوران اولیه ی زندگی
مارکو پولو در حدود سال 1254در شهر ونیز ایتالیا به دنیا آمد. پدر و عمه اش تاجر بوده و مدام در سفر بودند. نام پدرش Nicolò، و نام عمه اش Maffeo بود.
اولین سفر مارکو پولو از آنجا شروع شد که در سال 1269 پدر و عمه اش بعد از چندین سال دوری از وطن، از سفر چین به خانه بازمیگردند ولی قصد داشتند دوباره برای یک سری کارهایی که فرمانروای چین دستور داده بود به چین سفر دیگری بروند. در سفر دوم، پدر مارکو پولو او را نیز با خود برد. این شد که آنها چند سال بعد و در سال 1271 مارکو را نیز با خود به این سفر بردند.


سفری بسیار طولانی بود... در ابتدای سفر آنها از ونیز به Acre رفتند (امروزه Acre در فلسطین واقع است) سپس از آنجا به ترکیه و صحرای ایران آمدند تا به افغانستان رسیدند. سپس از کوه Pamirs بالا رفتند و از سوی دیگر کوه در شهر Kashgar پایین آمدند. با این محاسبات آنها دقیقاً در جاده ی ابریشم قرار گرفتند. (جاده ی ابریشم یک جاده ی باستانی و تجاری مهمی بود که غرب را به چین متصل میکرد. از طریق این جاده ابریشم به غرب منتقل میشد و از غرب چوب، طلا و نقره به این سو می آمد.)
سرانجام در سال 1275 و بعد از چندین سال مسافرت آنها به چین میرسند، در این سال مارکو پولو 21 ساله بود.

بعد از رسیدن به چین آنها به کاخ حاکم چین، Kublai Khan میروند. حدوداً 17 سال آنها در چین ماندند. در طول این سال ها حاکم چین به شدت از مارکو پولو خوشش می آید.
مارکو مدام به ماموریت های خیلی مهم به مناطق دورتر از مرکز فرستاده میشد. بعدها او تمام این خاطرات خود را در کتابی منتشر کرد.

بازگشت به ونیز
بعد از چندین سال اقامت در چین، آنها تصمیم به بازگشت به ونیز میگیرند. از آنجا که در طول راه خطرات بسیار زیادی ممکن بود برای گره تجاری آنها پیش آید، به همین دلیل مارکو و خانواده اش در سال 1292 با ناوگانی بزرگ شامل 14 کشتی برای سفر به ونیز آماده شدند.
جالبه بدانید که آنها در راه بازگشت به خلیج فارس آمده و در آنجا لنگر انداختد!

دوران آخر زندگی
در دوران آخر، او به عنوان یک کاپتان کشتی کار میکرد. اما رقابت های شدید تجاری او با شهر Genoa (در ایتالیا) باعث شد او را به زندان بی اندازند. در زندان بود که یک همسلولی او را تشویق به نوشتن خاطرات سفرش کرد.
زمانی که در سال 1299 او از زندان آزاد شد و به ونیز بازگشت و دوباره به کار تجارت مشغول شد.
مارکو ازدواج کرده و سه دختر نیز دارد و سرانجام در سال 1323 از دنیا رفت.

داستان های سفر او بعد از مدت کوتاهی در سراسر ایتالیا بسیار محبوب و پرطرفدار شد. چندی بعد تمامی این داستان ها را جمع آوری کردند و در کتابی منتشر کردند. این داستان ها شامل داستان سفرهایی بود که او رفته بود. البته بعضی از داستان ها در مورد شهرهایی بود که مارکو تا به حال به آنجا سفر نکرده بود و فقط در موردشان شنیده بود. خیلی از مردم نیز داستان های او را فقط دروغ و افسانه میدانستند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد