تصاویر منتخب هفته - جمعه 31 مرداد

جنایت‌هایی که از فیلم‌ها الهام گرفتند

پرتقال کوکی
در سال 1972 بود که «استنلی کوبریک» از کمپانی برادران وارنر درخواست کرد جدیدترین فیلمش، «پرتقال کوکی» رو در بریتانیا جمع کنن. علت این درخواست، ایجاد شدن موجی از جنایت در بریتانیا بود که مجرمینش تحت تاثیر این فیلم قرار گرفته بودن. فیلم در خصوص گروهی از نوجوونا هست که میرن و یه سری کارها انجام میدن.

کارشناسای پلیس ارتباط جرائم مختلفی رو بعد از انتشار این فیلم، مرتبط با این فیلم دونستن؛ مثل:

- کشته شدن پیرمردی توسط یک نوجوان 16 ساله، بر اثر دیدن همین صحنه در فیلم.

- تجاوز به دختری 17 ساله توسط یک گروه. در فیلم هم «الکس» (یکی از شخصیت ها) به همراه گروهش وارد یک خونه میشن و همین کارو انجام میدن.

- کتک زدن دختربچه توسط پسری 16 ساله در حالی که لباس شخصیت های این فیلم رو پوشیده بود.

فیلم پرتقال کوکی به مدت 27 سال در بریتانیا ممنوع الانتشار بود و زمانی که کارگردان فیلم از دنیا رفت، مجوز پخش دریافت کرد. کارگردان این فیلم، استنلی کوبریک، اظهار کرده بود که بخاطر این فیلم، چندین و چند پیام تهدید به قتل دریافت کرده و تظاهرات زیادی جلوی خونشون برگزار شده.

تصاویر هنری با گرد و خاک کامیون

کامیون ها بخاطر بزرگی، همیشه تمیز کردنشون مشکل تر بود. شاید بخاطر همینم باشه که خیلی هاشون همیشه پر از گرد و خاک هستن و دیر به دیر تمیز میشن. اما هنرمند انگلیسی موفق شد کامیون های کثیفی که در جاده های این کشور در حال تردد بودن رو تبدیل به نمایشگاه هنری متحرک کنه.

تمامی طرح های گرافیکی ای که روی این کامیون ها کشیده شده، فقط با انگشت های دست صورت گرفته.

تبدیل حیاط خانه به پارک آبی

گرمای هوا در ایالت تگزاس بسیار طاقت‌فرساست. شاید بخاطر همین بوده که شخصی در این ایالت تصمیمی میگیره تموم حیاط پشت خونش رو تبدیل به استخر کنه.

هل جونز، اهل شهر آستین (در تگزاس) با مبلغ 2.2 میلیون دلار موفق شد حیاط پشت خونه خودش رو تبدیل به پارکی آبی کنه که نه تنها محلی برای تفریح شد، بلکه محلی برای کسب درآمدش هم شده.

تصاویری پر از انرژی

طرز تهیه سوپ با ماشین لباسشویی

ارتش نروژ

صنایع دستی در نیجریه

تشلاش عجیب سگ برای مراقبت از دوستانش

سگی که در تصویر میبینید لیلیکا اسمشه. این سگ هرشب حدودا 6 کیلومتر رو طی میکنه تا غذا پیدا کنه و برای دوستانش ببره.

لیلیکا در یک محل نگهداری از ابزار اوراقی زندگی میکنه و دوستانش شامل یک سگ، گربه، چندتا جوجه و یک قاطر میشه. وقتی لیلیکا حامله شد و بچه هاشو به دنیا آورد، برای پیدا کردن غذا به هر جایی میرفت تا اینکه یک روزی از سر خوش شانسی، یه معلم حیوان دوست به اسم لوسیا رو میبینه. لوسیا وقتی میبینه این سگ گرسنه هست، تصمیم میگیره بهش غذا بده و در نهایت شگفتی وقتی غذا رو گرفت، راه برگشت رو در پیش گرفت و برگشت. این رویه غذا دادن و برگشتن از اون موقع ادامه پیدا میکنه.

معلم حیوان دوست که از رفتار سگ در طول این مدت متعجب بود و نمیدونست که سگ غذاهارو کجا میبره؛ تا اینکه یک شب تصمیم میگیره سگو تعقیب کنه. در نهایت میرسه به اوراق قروشی و میفهمه که سگ مهربون، تمام طول این مسیر رو در شب برای یافتن غذا، فقط برای سیر کردن شکم دوستانش میومد.