منم بلدم بنویسم! - وقایع عجیب جهان

عجیب ترین های دنیا، به روایت عکس...

منم بلدم بنویسم! - وقایع عجیب جهان

عجیب ترین های دنیا، به روایت عکس...

افرادی که از مرگ 100درصد فرار کردند

خوش شانس ترین افراد کره زمین که از مرگ فرار کردند!

آقای «ترومن دانکن» شاید یکی از سخت جان ترین افراد کره زمین است زمانی که قطار او را به 2 نصف تقسیم کرد.
آقای دانکن نگهبان راه آهن بود و به شکل کاملا اتفاقی به زیر قطار در حال حرکت رفته و قطار او را به دو نصف تقسیم میکند!
با اینکه قسمت پاهای این مرد تقریبا از بدنش جدا شده بود، او با تلفن همراهش به نیروهای امدادی زنگی میزند و درخواست کمک میکند و حدود 45 دقیقه هم منتظر میماند تا گروه امداد برسد.


این شخص همچنین موفق به زنده ماندن زیر 23 عمل جراحی شد.



خوش شانس ترین افراد کره زمین که از مرگ فرار کردند!

در 23 ژانویه سال 1972 هواپیمایی با 28 خدمه و مسافر پرواز کرد. این هواپیما مورد یک سوء قصد قرار گرفته بود و داخل قسمت بار آن یک بمب جاگذاری شده بود. زمانی که پرواز به ارتفاع 33.000 فیت رسید، ناگهان این بمب منفجر شد. با انفجار بمب، هواپیما به چندین تکه تبدیل شده و با یک کوه برخورد کرد.

تنها کسی که در این حادثه زنده ماند یکی از خدمه های این پرواز به نام Vesna Vulovic بود. این خانم در زمان سقوط فقط 22 سال داشت و زمانی که بمب منفجر شد در قسمت انتهای هواپیما حضور داشت.


با انفجار بمب خانم Vulovic از ارتفاع 33.000 فیتی و در حالی که درون این تکه از هواپیما بود به زمین سقوط کرد و در نهایت شگفتی زنده ماند. نام این زن در آن زمان در کتاب گنیس به عنوان کسی که از بلندترین ارتفاع بدون چتر نجات پرید به ثبت رسید.




خوش شانس ترین افراد کره زمین که از مرگ فرار کردند!

شاید بتوان نام این فرد را به عنوان خوش شانس ترین فرد کره زمین گذاشت زمانی که چند بار از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.
اولین تجربه نزدیک شدن به مرگ برای او در یکی از روزهای سرد ژانویه سال 1962 رخ داد. زمانی که آقای سلاک، در حال مسافرت باقطار بود. در مسیر راه، قطار از مسیر خود منحرف شده و به داخل یک رودخانه یخ زده سقوط میکند که 17 مسافر در آن حادثه کشته شدند؛ ولی این مرد موفق به فرار شد.

یک سال بعد و زمانی که سلاک در یک هواپیما و در حال پرواز بود، یکی از درهای هواپیما ناگهان باز شده و کشش باد باعث پرتاب شدن ایشان به خارج از هواپیما شد، ولی در نهایت شگفتی، بعد از پرتاب شدن از هواپیما دقیقا روی یک توده از علف خشک سقوط میکند و از هوش میرود. روز بعد خود را روی تخت بیمارستان دید. در این حادثه 17 مسافر کشته شدند که این جناب خوش شانس باز هم از مرگ حتمی گریخت.

در سال 1966 هم یک حادثه برای آقای سلاک روی داد. زمانی که در حال مسافرت با اتوبوس بود، ناگهان اتوبوس از جاده خارج شده و به یک رودخانه سقوط میکند. باز هم این مرد خوش شانس از مرگ فرار کرد و در این حادثه فقط کمی جراحت برداشت.

در سال 1970 هم برای ایشون حادثه ساز بود.
جناب سلاک در حال رانندگی با ماشین شخصی خودش بود که ناگهان ماشین دچار آتش سوزی میشود. طی چند لحظه، مرد خوش شانس موفق به فرار میشود و چند لحظه بعد ماشین بخاطر رسیدن آتش به باک آن منفجر میشود! یک بار دیگر هم از مرگ گریخت.

در سال 1995 مجددا در حالی که با ماشین شخصی اش در حال رانندگی بود مجبور میشود برای برخورد نکردن با کامیونی که از رو به رو می آمد از جاده خارج شود و بعد از خارج شدن از جاده با یک درخت به شدت برخورد میکند! باز هم از ماشین خارج میشود و ماشین او چند لحظه بعد منفجر میشود.




خوش شانس ترین افراد کره زمین که از مرگ فرار کردند!

نام این مرد «روی سالیوان» است. شاید بتوان گفت که این شخص هم از اشخاص خوش شانس تاریخ هست، زمانی که چندین بار با رعدوبرق برخورد داشت و زنده ماند.


- در سال 1942 اولین رعدوبرق به پای آقای سالیوان برخورد کرد و صدماتی به پایش زد؛ ولی زنده ماند.
- در سال 1969 هم یک رعدوبرق باعث آتش گرقتن ابروی او شد و البته بخاطر شدت حادثه از هوش رفت؛ ولی باز هم زنده بود.
- در سال 1970 هم یک رعدوبرق دیگر به او برخورد کرد، اینبار به شانه او که باعث صدمه دیدن شانه اش شد.
- در 1972 موهای آقای روی سالیوان آتش گرفت و او برای خاموش کردن آتش یک سطل آب روی سرش خالی کرد.
- یکی دیگر از برخورد های او با رعدو برق در سال 1976 روی داد و این زمان به پای او باز هم آسیب رسید.
- در 25 جون 1977 هم آخرین ساعقه به او برخورد کرد که باعث سوختگی قسمت هایی از بدنش شد و او را راهی بیمارستان کرد، ولی همچنان زنده بود!

در 28 سپتامبر 1983 روی سالیوان بخاطر خودکشی و شلیک به خودش از دنیا رفت.




خوش شانس ترین افراد کره زمین که از مرگ فرار کردند!

«آرون رلستون» یکی از مقاوم ترین افرادی است که شاید تا حالا دیده باشید.


او در یک دره مشغول انجام کار بود که یک تکه سنگ بزرگ به روی دستش می افتد. تلاش بسیار او برای نجات بی فایده بود و دستش کاملا گیر گرده بود. بعد از اینکه فهمید دستش دیگر قرار نیز خارج شود، تصمیم گرفت سنگ را بشکند؛ اما این هم نشد.

در طول این مدت او از ادرار خود تغذیه میکرد و کاملا از زندگی نا امید بود. در فیلم های ویدئویی که از خودش گرفت میتوان دید که او آخرین صحبت ها را با خانواده و اقوامش میکند و در انتطار مرگ است.


آرون بعد از چند روز تصمیمی عجیب گرفت؛ تصمیم گرفت دستش را قطع کند. با استفاده از ابزارهایی که همراهش بود، وی دست خود را به شکل کامل قطع کرده و از سخره آزاد میشود! بعد از آزاد شدن مقامات پارک او را پیدا کرده و دستش را پانسمان میکنند.


دستی که زیر سخره بود هم بعد ها توسط مسئولین پارک از زیر سنگ در می آید و سوزانده شده و خاکسترش را به او میدهند. آرون رالستون خاکستر را گرفته و روی همان سنگی که گرفتارش بود ریخت.




خوش شانس ترین افراد کره زمین که از مرگ فرار کردند!

«مائورو پراسپری» در واقع یکی از دوندگان دو صحرا نوردی است که در صحرا سوزان آفریقا گم میشود.


ماجرا از این قرار بود که او در سال 1994 در یک مسابقه دو ماراتون صحرا نوردی شرکت میکند. در میان مسیر هوا طوفانی میشود و او از مسیر منحرف میشود. بعد از مساعد شدن هوا او دیگر نمیدانست که کجاست و بعد از چند روز هم تمامی آب و غذایش به اتمام رسید.


در طول این مدت او از ادرار خود مینوشید. همچنین یک مسجد متروکه را برای استراحت پیدا کرده بود که از خفاش های درونش برای تغذیه استفاده میکرد و گاها در صورت مشاهده مارها از آنها هم تغذیه میکرد.


آقای مائورو پراسپری در زمانی که در مسجد بود از زندگی خود ناامید شده بود و تصمیم به خودکشی گرفت. او رگ دست خود را با استفاده از خودکاری که همراهش بود قطع کرد ولی بخاطر کمبود آب در بدنش، خون غلیظ بوده و قبل از اینکه این کار باعث مرگش شود، خون لخته شد و خونریزی پایان گرفت و زنده ماند.


بعد از 10 روز و به شکل کاملا نا امید، یک خانواده صحرا نشین او را پیدا کرده و به کمپ نظامی ارتش، و از آنجا به بیمارستان انتقال میدهند.


زمانی که پیدا شده بود، 186 مایل از مسیرش منحرف شده بود و حدود 18 کیلوگرم لاغر شده بود.


منبع:

Daily Cognition


به روز رسانی: 10 مرداد 1393 (نگارشی، املاء کلمات و جمله‌بندی)


نظرات 12 + ارسال نظر
ساسان م شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:47 http://5071.blogfa.com/

سلام دوست عزیز
خوشحال میشم نظرتو در مورد وبلاگم بدونم.

وبت توپ بود و تکمیل... خیلی باهاش حال کردم! خدایی از هر نظری تکمیل بود!

مرجان شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:48 http://www.lovequeen.loxblog.com

سلام مهرداد جان والا من نمی دونم به توصیه کی گوش بدم من اول تو بلاگفا وبلاگ داشتم اما یکی بهم گفت بلاگفا نمیشه توش عکس گذاشتو لوکس بلاگ امکاناتش بهتره وگنهمن اول تو بلاگفا وب داشتم فعلا که درگیرم اما اوایل مهر سعی میکنم تصمیم جدی بگیرم بازم مرسی

سلام.
کی گفته تو بلاگفا نمیشه عکس گذاشت؟؟ این همه فوتو بلاگ پس تو بلاگفا چیه؟؟
امیدوارم بهترین نتیجه رو بگیری

ونوس شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 http://barg5995.blogsky.com

سلام
بابا این همه اطلاعات رو میگردی پیدا میکنی مارو شاد کنی دمت گرم خیلی باحالی

سلام.
خوشحالم خوشحال شدی!!
ایشاا... همیشه خوشحال باشی

PAT شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 http://khaterat-9.blogsky.com

وای خیلی باحال بود.
میتونم بگم یکی از پستای خیلی خیلی قشنگت بود
مخصوصا اونی که هی پرت میشده و تصادف می کرده و انگار نه انگار . حتم دارم عزرائیل به خدا گفته خدایا بیخیال این روی منم کم کرد.
اما اونی که رعد و برق بهش می خورده.کجا بوده این؟ که این همه رعد و برق دوسش داشته؟جالب اینکه آخرش دیگه از دست خودش خسته شده و خودشو راحت کرده البته باید گفت عزرائیل دیگه عزمشو جزم کرده بوده و گفته تا این نمیره خیالم راحت نمی شه احتمالا ترسیده خدا اخراجش کنه
البته همه ی اینا شوخیه چون من با خدا و فرشته هاش خیلی شوخی دارم.میدونم خود خدا هم الان داره بهم می خنده

خدایی شانسی داشتن اینایی که گفتی!!
ننوشته بود اون بابا برقیه واسه کجاست... ولی از مدل لباسش مشخصه واسه آمریکا باید باشه. آخه بی عقل هم بود... این همه رعد و برق بهش خورد زنده موند و عمرش به دنیا بود... آخر خودش خودشو کشت!!!!

ایشاا.... همیشه شاد باشی

عسل شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 13:37 http://silence-love.blogsky.com/

عجب !
اینا همه شانسعلی بودنااااااااااااااااا

شانسعلی چیه.... اینا شانسعلی رو دست و پاشو از پشت بستن!

مهرداد یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:02 http://boudan.blogsky.com/

اگه تو ایران بود حتما تو اولین و ساده ترین ماجرا جان مبارک رو از دست می داد چون به اندازه ی کافی اینجا نا امیدی و مردن و عدم تلاش رو به آدم یاد می دن که همون اوان تولد و شروع زندگی از لحظه ی ورود به دنیا و پا گذاشتن به بیمارستان مردن رو یاد می گیره.

۱۰۰٪ موافقم و پس همینجا دعا میکنم ایشاا... هیچ ایرانی ای در این شرایط قرار نگیره.

سارا یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:12 http://www.shanel.loxblog.com

________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
__@@@@@@@@@@@@@@_______
__@@@@@@@@@@@@@@_______
_______________________________
_________@@@@@@@___________
_____@@@@@@@@@@@_________
___@@@@@______@@@@@_______
__@@@@@_________@@@@@_____
_@@@@@___________@@@@@____
_@@@@@___________@@@@@____
_@@@@@___________@@@@@____
__@@@@@_________@@@@@_____
___@@@@@______@@@@@_______
______@@@@@@@@@@@________
_________@@@@@@@____________
________________________________
__@@@@@____________@@@@@__
___@@@@@__________@@@@@___
____@@@@@________@@@@@____
_____@@@@@______@@@@@_____
______@@@@@____@@@@@______
_______@@@@@__@@@@@_______
________@@@@@@@@@@________
_________@@@@@@@@@________
__________@@@@@@@@_________
___________@@@@@@@_________
____________@@@@@@__________
_______________________________
____@@@@@@@@@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______
_________________@@@@@______
_________________@@@@@______
_________________@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______
_________________@@@@@______
_________________@@@@@______
_________________@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______

فرشته جونی یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 http://neshat07.blogfa.ccom

سلااامآره میدونم شما مردا فرشته این اصنبازم بیا حتمااااااااااااااااااااااااااااا

سلام
فرشته که نه.... ولی بدم نیستیم!
چشم

سعیده یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:21

خیلی دردناک بود. تصورش وحشتناکه

کدوم؟؟ قطع کردن دست یا تقسیم شدن بدن به دو نیم؟؟

سارا سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:54 http://www.shanel.loxblog.com

اپ نیستم نیا

چون من اصولا آدم حرف گوش کنی نیستم... همین الان میام

سارا چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:06 http://crochet4u.blogsky.com

سلام.وااااااااااااااااااای اون که دستشو قطع کرده یه فیلم از زندیش و ماجرایی که براش پیش اومده ساختن
لحظه ای که دستشو قطع کرد من چشامو با دستم بستم از ترس
دل آدم ریشششششششش میشه .

سلام بر شما
آره... به گمونم اسمش 127 hours بود. بسیار جذاب و دیدنی
اون داشت دستشو قطع میکرد دلش اینمجوری نمیشد

[ بدون نام ] جمعه 10 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:26

در ارتفاع سی و سه هزار پایی به علت افت فشار و بالا بودن فشار درونی بدن
بدن درست مثل یک باد کنک می ترکند
این مسئله در اجساد هواپیمای ایران ار ۶۵۵ بندر به دبی کاملا مشهود بود

مطمئنی، میدونم خارج از جو این وضعیت که فرمودید پیش میاد، ولی 30 هزار پایی که خارج از جو نیست. و البته هواپیما مسافربری بود.

با این حال، بخاطر همینه که بهشون میگن خوش شانس ترین ها. وگرنه قرار نبود هیچکدوم اینا زنده بمونن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد